۱۳۸۹ خرداد ۲۹, شنبه

...

حس غریبی دارم.
حسی که نمی شود بیانش کرد. همه این روزها می گویند باید خوشحال باشی و سخت است که تو از هزار استرس و ترس و دلهره و اضطرابت بگویی. گاهی اوقات بهتر است سکوت کرد و تحمل کرد تا زمان بگذرد. وقتی تمام وجودت سرشار از احساسات متناقض است: بیم و امید و شادی و غم و اضطراب و اضطراب و اضطراب...
روزی صد بار به خودم می گویم این روزها می گذرد و تمام می شود. امیدم به این است که بگذرد و تمام شود.
دلتنگم.
زندگی چیز غریبی است...

۷ نظر:

مهسا گفت...

می گذره...خوب هم می گذره. تجربه میگه فکر و خیال آینده کردن خطاست! بالاخره آینده می یاد و مشکلاتش هم همون موقع می یان و حل میشن. بی خودی استرس به خودت راه نده. شاد باش توی این روزها دوستم.

مهسا گفت...

کاش توی همین روزا یک پست جدید بذاری با کلی خبر خوب..

میترا گفت...

حالا مگر به این راحتی می گذرد و تمام می شود ؟
خیال خامیست!

ناشناس گفت...

چرا نمی نویسی ؟(به من چه!)

خودم گفت...

آره می گذره... ولی وقتی که دیگه فایده نداره ... تو تنها نیستی ... این روزا دارم.... در حال انفجارم...

ناشناس گفت...

rbjutqjodlseuppnpcne, justin bieber baby, xpccjid.

تردید گفت...

تا تموم شه کلی طول می کشه ولی وقتی تموم شد می گی چه زود تموم شد.