۱۳۸۹ فروردین ۲۱, شنبه

اگه عاشقت نبودم پا نمی داد این ترانه

می دونم که دیگه مٌردم
مرگ من موقتی نیست
این جواز دفن و کفنِ
یه صدای لعنتی نیست
...
جعبه جعبه استخونو
غم پرچمای بی باد
کودکی نسل ما رو
به قرنطینه فرستاد

۱۳۸۹ فروردین ۱۹, پنجشنبه

لحظه هایم آبستن اضطرابی بی پایان است

همیشه طوفان و رگبار و رعد و برق مضطربم می کند... اما وقتی خودم از قبل مضطرب هستم و وجودم پر از واهمه، این همنوایی طبیعت با اضطراب های من در درونم غوغایی به پا می کند و بی تاب تر می شوم، پر از ترس و دلشوره، پر از غم از این همه تلخی و سختی، و دوست دارم زار زار گریه کنم...

۱۳۸۹ فروردین ۱۷, سه‌شنبه

...

خیلی سعی می کنم که نشکنم، زیر این همه فشار. نمی دانم این همه تحمل و این همه امیدی که به خودم تزریق می کنم به خاطر خودمه یا به خاطر تو و محبت های بی دریغت...